11خرداد
دیروزتولدم بود.همون طور که گفتم پدرت یادش نبود تولد منو . صبح تا شب منوتو تنها بودیم تو خونه.چه خوش گذشت تولدم. شب گفتم تولدمه هاااااااااااااااااااااا. گفت یادم نبودددددددددددددددددد.پول داد بهم به عنوان کادو. ولی دیگه چه فایده . قراره بریم تبریز برام تولد بگیرن کیک بگیرن و کادوی اصلا تولدم این بود که بابات اومد و گفت که صاحبخونه گفته باید ٣٠ تومن پول پیش و ١ تومن اجاره بدین والا باید بلند بشین. بیچاره شدیم به قول معروف. ...
نویسنده :
مامان ندا
8:45