نیلانیلا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

به امیداین که این وبلاگ بعدها یاداورخاطرات کودکیت باشد

11خرداد

1392/3/11 8:45
نویسنده : مامان ندا
181 بازدید
اشتراک گذاری

دیروزتولدم بود.همون طور که گفتم پدرت یادش نبود تولد منو افسوس. صبح تا شب منوتو تنها بودیم تو خونه.چه خوش گذشت تولدم.منتظر شب گفتم تولدمه هاااااااااااااااااااااا. گفت یادم نبودددددددددددددددددد.پول داد بهم به عنوان کادو. ولی دیگه چه فایدهقهر. قراره بریم تبریز برام تولد بگیرنخوشمزهکیک بگیرن هورا

و کادوی اصلا تولدم این بود که بابات اومد و گفت که صاحبخونه گفته باید ٣٠ تومن پول پیش و ١ تومن اجاره بدین والا باید بلند بشین.نگرانبیچاره شدیم به قول معروف.اوه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)