مسافرت به تبریز
دوشنبه بیستم ابان ساعت 12 ظهر راهی تبریز شدیم. اخرای مسیر باز تو حالت بد شد و بالا اوردی.
خونه مامان جون اینا هم که رسیدیم اصلا حال نداشتی ولی باز هم از بغل باباجون پایین نمی یومدی ولی این چند روز که اونجا بودیم مامان جون خیلی خوب بهت رسید و غذا میداد بهت.دستش درد نکنه موقع برگشت اذیتمون نکردی.
طفلک من هم چون رژیم بودم نذری زیاد نتونستم بخورم و از این نظر به من بدگذشت. ولی الان مثل اینکه دارم میشم 56 کیلو. یک ماه و نیم پیش 62 کیلو بودم.هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی