نیلانیلا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

به امیداین که این وبلاگ بعدها یاداورخاطرات کودکیت باشد

روزانه های نیلا

1392/4/11 8:52
نویسنده : مامان ندا
174 بازدید
اشتراک گذاری

امروز روز چهارمی هست که میری مهد. کریرت رو هم وصل کردم به صندلی عقب ماشین و قراره شده از امروز من و تو تنهایی ساعت ٢ برگردیم خونه گلم. صبح حا هم قرار شده بابایی بیاد تا مهد تو و بعد برگرده چون صبح ها خیلی تو کریرت نمی شینی و گریه می کنی. صبح بردمت مهد و به یکی از خاله ها گفتم که من دیگه زودتر از ٢ نمی تونم بیام بهت سربزنم. گلم نمی دونم چرا شیرخوردنت خیلی کم شده برای همین امروز سرلاکتم دادم مهد که بهت بدن که لااقل جایگزین شیر نخوردنت بشه تا وقتی برگشتیم خونه من جبران کنم شیر نخوردنتو. کارم شده نشستن و نگاه کردن به دوربین مهد که ببینم چیکار می کنی.خنثی

 

و این هم نیلایی در کریرش در ماشین هنگام بازگشت از مهدقلب

 

 

اینم اضافه کنم که تو این سه روز که رفتی مهد اجتماعی تر شدی با بچه ها حرف میزنینیشخند

ولی من که میام دنبالت اصلا منو تحویل نمی گیریمنتظرنیشخند چه زود فراموشم کردی مامانابله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابا علیرضا
12 تیر 92 12:30
سلام عزیز دلم تو دنیای منی نیلا با دیدن روی ماه تو و لبخند های قشنگت همه خستگی هام فراموشم میشه برای موفقیت بابا دعا کن عزیزم دوستت دارم نفسم