نیلانیلا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

به امیداین که این وبلاگ بعدها یاداورخاطرات کودکیت باشد

مریضی بابابزرگ نیلا

بابا بزرگ نیلایی(بابای بابایی)مریضه.خون ریزی مغزی کرده.ایشالا زودی خوب شه . البته دکی ها گفتن خطر رفع شه. خدا همه مریضارو شفا بدهههههههههههههه بابایی دیشب رفت تبریز پیش باباش و باباجون و مامان جون طبق معمول اومدن که من و نیلا تنها نباشیم.دستشون درد نکنه نیلایی به محض ورود باباجون مامان جون شناختشون و اول رفت بغل مامان جون بعدش خودشو انداخت بغل باباجون .خیلی دوس داره بابارو ...
5 شهريور 1392

اولین ها

نیلایی سه روزه یاد گرفته بای بای میکنه از تو مهد یادگرفته اولین بار هم توی ماشین بای بای کرد برای خودش ...
5 شهريور 1392

شهریه های من در اوردی مهد

دیروز دود از کله محترم بلندشد. مهدت گفتن ٢٠٠ تومن هم باید هزینه لوازم التحریر بدیم برات.  من نمی دونم بچه ٧ ماهه چه لوازم التحریری استفاده میکنه.  گفتن ندارین توی دوتاقسط بدین من هر چی در میارم میدم به مهد  اخه این انصافه میگن مهدشون تیزهوشانه ...
21 مرداد 1392